داستان فیلم درباره روزنامه نگاری مشهور به نام "مایا" که در نیمه‌های شب و هنگام بازگشت از محل کار خود، با یک دختر جوان تصادف کرده و از صحنه فرار می‌کند. اما "مایا" به زودی متوجه می‌شود که آن دختر جوان، فرزند زنی است که به عنوان آشپز برایش کار می‌کند و ...

وقتی "سیدرات" به همراه همسر جدید خود از آمریکا به خانه اجدادی خود در هند می روند، صحبتهایی راجع به روح در خانه می شوند. اما اتفاقاتی به سرعت موجب می شوند باورهایشان را تغییر دهند و ...

یک زن شریف و درستکار به نام ویدیا وینسنت که مسئولیت حفاظت از جنگل را برعهده دارد، تلاش می کند که مردم محلی را از خطر رویارویی با یک ببر ماده بسیار مخوف آگاه سازد. این در حالی است که...

داستان فیلم بر اساس واقعه ی تاریخی "بیگم جان" می باشد که خانه اش بین مرز هند و پاکستان قرار دارد و وقتی به او دستور تخریب خانه را میدهند مقاومت میکند و به همراه یازده زن دیگر تصمیم می‌گیرند از خانه‌شان در مقابل متجاوزان دفاع کنند و …

داستان فیلم بر اساس زندگی یک نابغه مشهور ریاضی بنام "شاکونتالا دوی" است. او به دلیل استعداد و مهارت فوق العاده ای که در زمینه حل مسائل پیچیده ریاضی بدون هیچگونه کمک ماشینی داشت به “کامپیوتر انسانی” ملقب شد و ....

پس از گذشت پنج سال از ناپدید شدن اسرار آمیز شوهرش در قسمت اول، آن زن دیگر امیدش را از دست داده و با یک فرد ثروتمند وارد رابطه احساسی می شود تا بتوانند با کمک یکدیگر با گذشته‌ی اش مقابله کنند ولی ...

یک افسر پلیس، یک پدربزرگ و یک کشیش دست به دست هم میدهند تا یک بچه گمشده را پیدا کنند ...

داستان این فیلم که بر اساس واقعیت ساخته شده است ، برمی‌گردد به زمانی که کشور هند اولین سفینه‌ی فضایی‌اش که با هزینه‌ای پایین ساخته و آماده شده بود را به مریخ فرستاد. اما در این بین موانعی بر سر راهش نیز قرار گرفته بود و…

وقتی سه زن جوان به انجام جنایتی متهم می شوند ، یک وکیل بازنشسته وارد عمل می شود تا از آن ها رفع اتهام کند ولی اینکار بسیار مشکل هست چونکه پسر وزیر شاکی اصلی می باشد و...

ویدیا بالان در نقش یک زن خانه دار زیبا، مشتاق و شاد و خوش شانس در بمبئی است که زندگی روزمره خود را تغییر می دهد و اتفاقات غیر منتظره ای برایش به وجود می آید…

زنی باردار به نام ویدیا به محض خروج از فرودگاه لندن به کلکته به نزدیک ترین پاسگاه پلیس در کلکته می رود و اعلام می کند که همسرش” ارناب” مفقود شده است. او مدتی پیش برای انجام ماموریتی به کلکته سفر کرده بوده است. با پیگیری ویدیا به همراه مامور پلیسی به نام رانا معلوم می شود که ارناب بسیار شباهت به فردی به نام میلن دامجی داشته است ، فردی که گمان می رود با یک فعالیت تبهکاری که منجر به قتل ادم های زیادی در متروی کلکته شده ارتباط داشته است. پلیس قصد دارد ویدیا را قربانی کند و از او به عنوان طعمه استفاده کند تا به سرنخ فعالیت های تبهکاران دست یاب ...

یک تبهکار معروف که با نام «مونا بای» شناخته شده است، عاشق یک گوینده ی رادیویی بنام «جانوی» می شود که در خانه سالمندان نیز کار می کند...

در قلمروی دیواگارت یک نگهبانی به دیدگان خانواده ای سلطنتی نازل می شود که رازهایی با خود به همراه دارد، این نگهبان رازهای تاریکی را ...